صفت «رئوف (مهرورز)»، فعول به معنای فاعل از «رأف» است. به گفته صاحب بن عباد، رأفت یعنی: «رحمت» و به گفته جوهری، یعنی: «رحمت شدید». ابن اثیر گفته است: در نام‌های خدای والا، «رئوف»، همان «مهربان به بندگان و توجه کننده به ایشان با الطاف خود» است. رأفت، ظریف‌تر از رحمت است و در ناخوشی واقع نمی‌شود ؛ ولی رحمت، گاه برای مصلحت، در ناخوشی هم واقع می‌شود. رئوف (مهرورز)، در قرآن کریم، یازده بار به عنوان صفت خداوند، به کار رفته است.
 
احادیث، ویژگی های چندی برای نام «رئوف» بیان کرده‌اند؛ اما نکته مهم، ارتباط رأفت و رحمت در احادیث است. رأفت، سبب رحمت است. پس با هر رأفتی، رحمتی هست؛ ولی عکس آن، صادق نیست؛ زیرا رأفت، پیش تر و ظریف تر از رحمت است. این موضوع، با آنچه از جوهری و ابن اثیر نقل کردیم، هماهنگ است. این صفات و ویژگی های آن‌ها، دل انسان را گرم و امید انسان را افزایش می‌دهد و در ارزیابی ها به انسان کمک می‌کند تا تقدیرهای خداوند را مثبت و خیر ارزیابی نماید. خداوندی که مهربان باشد، هرگز بندگان خود را مورد آزار و اذیت قرار نمی‌دهد و هرچه می‌کند، از سر لطف و محبت است؛ حتی اگر ظاهری سخت و دردآور داشته باشد. بدیهی است چنین تصوری از رفتار خداوند، فضایی لطیف و با نشاط میان انسان و خداوند به وجود می آورد.
 
صفت «مقدر (اندازه گذارنده)»، اسم فاعل از «قدر، یقدر»، از ریشه «قدر» است که بر اندازه و حقیقت و نهایت هر چیز، دلالت می‌کند. بنابراین، مقدار، کسی است که مقدار و نهایت و اندازه چیزی را که اراده کرده، معین می‌کند. برگرفته ها از مصدر «تقدیر»، ۲۳ بار در قرآن کریم در باره خدا به کار رفته است؛ اما صفت مقدار، در قرآن به کار نرفته است. در احادیث، تقدیر، یکی از مراحل آفرینش موجودات به شمار می‌آید که پس از مشیت و اراده و قبل از قضاست: «چیزی موجود نمی‌شود، مگر آن که خدا بخواهد و اراده کند و تقدیر کند و حکم کند». در تفسیر تقدیر نیز سخنانی از این دست، گفته شده است: «اندازه طول و عرض و بقا»، «اندازه نهادن طول و عرض چیزی» و «قرار دادن اندازه مهلت‌ها و روزی‌ها و بقا و نابودی». بر اساس این احادیث، در نظام آفرینش، همه چیز بر اساس اندازه گیری و تقدیر خاصی از جهات مختلف، چون: طول، عرض، دوام، مهلت و روزی، استوار است. این امر نشان می‌دهد که همه چیز بر اساس خواست خداوند متعال تنظیم شده‌اند. لذا او از هر کسی به ماهیت امور، آگاه تر است و هر آنچه او در باره آن‌ها بیان می‌کند، بهترین دستور است.
 
از آنچه گذشت، روشن می‌شود که ما با خدایی رو به رو هستیم که«یکتا و یگانه» است. لذا با خدایان متعددی که موجب تشویش و سرگردانی می‌گردند، رو به رو نیستیم. آفریدگار همه هستی  از جمله انسان و جهان  است. لذا به تمام ابعاد وجودی آن‌ها اشراف کامل دارد. پروردگار همه هستی است. لذا اختیاردار همه چیز است و همه امور هستی را او تقدیر و تدبیر می‌کند و کسی جز او در این کار دست ندارد. از این رو، تقدیر و تدبیر همه چیز از جمله انسان، جهان و حتی شادکامی، به دست او صورت می‌پذیرد. دانا است و دانایی او بر همه ابعاد هستی، سایه گسترده و نسبت به همه چیز، خبیر و بصیر است و هر آنچه انجام می‌دهد، بر اساس حکمت و مصلحت است. لذا همین امر به انسان امید میدهد که او با دیدی باز، مصالح وی را می‌داند و جز به خیر و صلاحش کاری نمی‌کند. عادل است و هرگز به کسی ظلم نمی‌کند. لذا همه تقدیرهای او عادلانه است. این با موجودی که بی منطق و بی حکمت اقدام می‌کند و ممکن است به ظلم رفتار نماید، خیلی تفاوت دارد.
 
خداوند اندازه گذارنده است و برای هر چیزی، اندازهای مشخص کرده است. در نظام آفرینش، همه چیز بر اساس اندازه گیری و تقدیر خاصی از جهات مختلف، چون: طول و عرض و دوام و مهلت ها و روزی‌ها استوار است. این امر نشان می‌دهد که همه چیز بر اساس خواست خداوند متعال تنظیم شده است. لذا او از هر کسی به ماهیت امور، آگاه تر است و و هر آنچه او در باره آن‌ها بیان می‌کند، بهترین دستور است. رحمتگر و مهربان است و نسبت به بندگانش، لطف و عنایت دارد. لذا بیش از استحقاق می بخشد و جز به نیکی با آنان رفتار نمی‌کند. این بعد، جنبه عاطفی ارتباط با خدا را ارضا می‌کند و به انسان امید می‌دهد که با لطف و مهری که او دارد، هرگز بد وی را نمی خواهد و او را رها نمی‌کند و تنها نمی گذارد. همه این‌ها نشان میدهد که او تنها منبع شایسته برای تقدیر بهترین‌ها برای بشر است. این، تبیین کننده نقش یگانه و بی بدیل «خداشناسی و توحیدباوری» در شادکامی است.
 
مبانی انسان شناختی، جهان شناختی و دین شناختی، ریشه در توحید دارند و این بدان جهت است که آفریدگار (خالق) و پروردگار (رب) همه آن‌ها خداوند متعال است و هر کدام از این موضوعات سه گانه، ریشه در مبانی الهیاتی دارند. یکی از ابعاد شادکامی، انسان است. لذا از عوامل مؤثر در تحقق شادکامی، شناخت انسان است. انسان، آفریده خداست و تمام مسائل مربوط به او، توسط او تنظیم شده است. از این رو، موضوع انسان شناسی، یکی از اصلی‌ترین مسائل اسلامی است که در قرآن و روایات اهل بیت از زاویه‌های مختلف، مورد توجه قرار گرفته است. در واقع، آنچه در نصوص اسلامی (متون قرآن و حدیث) در باره عقیده، اخلاق و عمل آمده، به گونه‌ای مرتبط با موضوع انسان شناسی است.
 
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص84-80، مؤسسه علمی فرهنگی دار‌الحدیث، قم، چاپ دوم، 1394